- اگه خامن[...] رو بدن دستت چیکار میکنی؟
+۱ تخماشو میزارم لای در، روزی صد مرتبه در و باز میکنم و محکم میبندم.
+۲یه تنهی درخت انگورو از سرا تا تهش فرو می کنم بهش و اینکارو انقدر تکرار میکنم تا درخته بشکنه.
+۳ باشه اون مال تو، من یامینپور و افتخاری رو میخوام
+۴ رضازاده مال من، یک دستگاه تانک هم اشانتیون روش بدن.
+۵ نه من همون خامن[...] رو میخوام، شما بلد نیستید، این سوسولبازیا چیه، یکم خشن باشید. باید ننهشو گایید.
...
و کم بود کسی که بگوید باید محاکمهشان کرد، باید پرسید و شنید که این همه بلا که سرمان آورده را قبول دارند یا نه؟ باید آن ذوبشدههایش را تقطیر کرد تا بفهمند تمام باورهایشان بر چه اساسی بوده. ما مثلا میگوییم مخالفین مدرنیم و مبارزات مدنی و این حرف ها، اما فرزندانی هستیم که اندازه همان پدرانی فکر میکنیم که ما را به اینجا رساند.
+ نه بزار اول دهن اینا رو سرویس کنیم، این از همه واجبتره.
محاکمه میکنیم و برای حکممان هم دلیل منطقی و معقول داریم: وضع موجود.
+ این همه دهن ما رو گاییدن، همهش تقصیر همیناست دیگه، اون روزی راحت میشیم که همهی آخوندا از دونه دونه تیر برقا آویزون بشن. همهشون رو باید کشت باید اعدام کرد. نه اصلا باید سنگسار کرد.
مد شده میگوییم "من نمیخوام قضاوت کنم" اما حرفمان به همین جمله میماسد و تیغ را فلهای میکشیم به آنچه باور داریم که غلط است، فقط به ضمانت همین باورمان. تنها "قدرت" را کم داریم تا ستونهای اردهمان کامل شود و مملکتی بسازیم بدون وجود کسانی که مانند ما فکر نمیکنند.
جمع نمی بندم، اما آنقدر دیده ام و شنیده ام که میتوانم با تخمین معقولی استقرا کنم. از همه جنس آدمی که مشابهشان کم نیست به گمانم. کسانی که حکم نمیبرند در اقلیتی هستند که هیچگاه نخواهند توانست سدی در برابر این حجم نفرت باشند. روز به روز هم این نفرت واگیردار گسترش پیدا میکند. سخن از "تلطیف" اوضاع میشنویم در بیانیهها و سخنرانیها، ولی خواستهای که حکمرانی میکند بر افکار اکثریت، تلطیف فضا نیست؛ باز شدن راهیست برای تلافی تمام این بدبختیها.
+۱ تخماشو میزارم لای در، روزی صد مرتبه در و باز میکنم و محکم میبندم.
+۲یه تنهی درخت انگورو از سرا تا تهش فرو می کنم بهش و اینکارو انقدر تکرار میکنم تا درخته بشکنه.
+۳ باشه اون مال تو، من یامینپور و افتخاری رو میخوام
+۴ رضازاده مال من، یک دستگاه تانک هم اشانتیون روش بدن.
+۵ نه من همون خامن[...] رو میخوام، شما بلد نیستید، این سوسولبازیا چیه، یکم خشن باشید. باید ننهشو گایید.
...
و کم بود کسی که بگوید باید محاکمهشان کرد، باید پرسید و شنید که این همه بلا که سرمان آورده را قبول دارند یا نه؟ باید آن ذوبشدههایش را تقطیر کرد تا بفهمند تمام باورهایشان بر چه اساسی بوده. ما مثلا میگوییم مخالفین مدرنیم و مبارزات مدنی و این حرف ها، اما فرزندانی هستیم که اندازه همان پدرانی فکر میکنیم که ما را به اینجا رساند.
+ نه بزار اول دهن اینا رو سرویس کنیم، این از همه واجبتره.
محاکمه میکنیم و برای حکممان هم دلیل منطقی و معقول داریم: وضع موجود.
+ این همه دهن ما رو گاییدن، همهش تقصیر همیناست دیگه، اون روزی راحت میشیم که همهی آخوندا از دونه دونه تیر برقا آویزون بشن. همهشون رو باید کشت باید اعدام کرد. نه اصلا باید سنگسار کرد.
مد شده میگوییم "من نمیخوام قضاوت کنم" اما حرفمان به همین جمله میماسد و تیغ را فلهای میکشیم به آنچه باور داریم که غلط است، فقط به ضمانت همین باورمان. تنها "قدرت" را کم داریم تا ستونهای اردهمان کامل شود و مملکتی بسازیم بدون وجود کسانی که مانند ما فکر نمیکنند.
جمع نمی بندم، اما آنقدر دیده ام و شنیده ام که میتوانم با تخمین معقولی استقرا کنم. از همه جنس آدمی که مشابهشان کم نیست به گمانم. کسانی که حکم نمیبرند در اقلیتی هستند که هیچگاه نخواهند توانست سدی در برابر این حجم نفرت باشند. روز به روز هم این نفرت واگیردار گسترش پیدا میکند. سخن از "تلطیف" اوضاع میشنویم در بیانیهها و سخنرانیها، ولی خواستهای که حکمرانی میکند بر افکار اکثریت، تلطیف فضا نیست؛ باز شدن راهیست برای تلافی تمام این بدبختیها.
۱۲ نظر:
بحث جالبيه
من هم مي ترسم كه اگر روز ي ( شايد به زودي !)زمانه ي اي مردم بشود مثل همان سي سال قبل بگيرند و در خيابان محاكمه كنند و دار بزنندو .. بي هيچ دادگاهي .. همانطور كه بعد از فروپاشي نازيسم كردند و...
مشکلی که ما با آن در گیریم نه حکوکت است و نه این دیکتاتوری و ...
مشکل فرهنگ ما است فرهنگ عامه مردم که روز به روز از سایر مردمان در کشور های دیگر عقب تر می رویم و از نتایج این فرهنگ ضعیف و عقب مانده همین دولت و حکومتی است که داریم و صد البته آنها هم برخاسته از همین فرهنگ و ملت اند
تو یا با منی یا میمیری
این اندیشه تمام ملتهایی بوده که دیکتاتور خیز بودن
koshtano khali kardane deghe deli sare kasi ke inhame adam koshte, in hame doroogh gofte, in hame azar resoonde chize ajibi nis!!
bi ensaf nabashin! oona serfan nazare mokhalefe ma nadaran ke ma az tars bekhaim tike tikashoon konim
oona khoon rikhtan, har vakht enghelabi shodo daste daste bachehaye no javoone 16 17 sale edam shodan, oonvakht in harfa ro bezanin
سلام... مطمئن باش اگه اصلاحات بشه انقلاب نمیتونی جلوی مادری که بچه شو رو کشتن بگیری تا محاکمه کنن و حکم بدن...
:[
kheyli tond mirid!!!
ببین اولن/ ما ملت "استبداد زده" ایم. باید حواست باشه تا کامل تحلیل کنی/ هوم؟ نمی دونم، ولی من حکم نمی دم که کدوم راه درسته، اعدام؟ ترور؟ محاکمه؟ می دونم هم خامن[...] رو نمی دن دست من، پس بی خود ذهنم رو به توهم مشغول نمی کنم و روی توهمات مردم هم - که واضحه که اونا هم می دونن که یه روز این بابا رو نمی دن دستشون، پس تو خیالشون یه توهمی می زنن- استقرا نمی زنم و بعد از رو اون تحلیل گفتمان نمی کنم/ اما اگه منظورت اینه که تو وجود هممون روحیه فاشیسمی وجود داره و ما هم می تونیم مثل دستگاه حاکم کاملن خشن، داغون و حشی بشیم - مثل عاشورا - رو کاملن قبول دارم. بالاخره این موجوداتی که بهمون حکمرانی می کنن از آسمون که نیومدن، حاصل همین جامعه ان.
احساس می کنم تو هم زود قضاوت کردی!
اگه قرار باشه کسی رو به خاطر ریختن خون بکشیم که خود ما هم مرتکب ریختن خون شدیم!!! یعنی خودمون هم هیچ فرقی با اونا نداریم!
در قوم ما به ضرب تبر هر که بت شکست
پیروز می شود به بهای شکست خویش
بت می شود دوباره خودش باز ناگزیر
در انتظار ضربه دستی به هست خویش
باشد که تربیت شویم
شاید باید 10 سال دیگه هم بگذره
راستی نکته وحشتناک اینست که بعضی حتی میخواهند طرفداران این جریان را هم مجازات کنند! (رضا زاده و افتخاری و...) و بعد میگویند ما دنبال انقلاب نیستیم!خدا پدر همان انقلابی های 57 را بیامرزد...
چون مشکل خامه جون نیس مشکل خامه خواهانند.هر وقت خامه خواهیشون منهدم شد انوقت هیچ خامه ای به خودش اجازه خامه شدگی نمیده.
راسی اگه بدنش به من میبرمش خونه بهش غذا میدم جای راحت وتا جاییکه بتونم کمکش میکنم تا بیشتر زنده بمونه.بعد با توجه به اعتقادی که من دارم_ در مورد جهان بعد مرگ _ اونجا ان شا ء الله منتظر وای میسم.
ربطی به خامه یا کسی نداره . هیچ خری از موضع قدرت پایین نمی اد ! عکس العمل طبیعی ادمهاست و اگه بگیم نه انگار از بیرون گود نشسته باشیم و بگیم لنگش کن ! عکس العمل این ادم هم قابل درکه . دکتر میلگرم می گفت : قدرت مطلق فساد مطلق می اره و من باورش دارم .
محاکمه بهترینه . اما حسش مثل کسیه که برای قاتل بچه ش تقاضای قصاص می کنه با اینکه می دونه با این کار بچه ش بر نمی گرده و انسانی هم نیست . اما قصاص می خواد که گرگ درونش ارام بگیره . و این هم عکس العمل طبیعیه که بخوان سلامی به ننه ش بکنن !
به همون سادگی که یه آدم روانی میشن،"خرد جمعی" هم دچار اعوجاج فکری عمومی می شه...از مواردش یه جور تنبلی ذهنی غیر طبیعیه که به خاطر نیاز به فراموشی و رد مسدولیت به وجود می یاد...اینطوری که هر فاکتور نامطلوبی رو بیرونی میکنیم (فرافکنی؟!).. مثل کسی که چند شخصیتی می شه...جامعه ایرانم در معیت انبوه مرضایی که داره، به این مرض دچاره..ریشه این حرفی که زدی تو اینه که جامعه که توان ساختن خودشو نداره(به خاطر دروغ،بی فکری و تنبلی عمومی و...) همیشه یه چیزی بیرون از خودش می سازه که راحت میشه نادیده گرفتش و اگه هم شاخ داشت ازش متنفر شد (که در این مورد همونطور که مستحضرید تو خونه صداش می کنن "دشمن")...من هر وقت تاریخ ایران و تکراری بودنشو می بینم از اینکه ما ایرانیا چقدر چشممونو روی خودمون میبندیم حالم به هم می خوره...کماهی که همه این دردی که بعد از انتخابات کشیدیم تقصیر اون [...]هایی بود که سال 84 ما خودمونو جر دادیم که بهشون بفهمونیم بیان رای بدن و نفهمیدن،همونطور که 28 مرداد نفهمیدن...از اساس این چیزای بیرونی چه شهرای کوچیک و قشرهای ضعیف باشه(ک میرن به امثال اون خر رای میدن بعد) چه بسیجیا(که از همون قشر فراموش شده می یان) و چه اون تکه های گهی باشه که توی فرهنگ قشر ژیگولتر و حتی "روشنفکر" عَنمون هست،هیچ کدوم فرقی نداره..همه رو غیر از خودمون می دونیم تا اون جا که سر آخر یه وقتی برمیگرده تو صورتمون که دیگه کاریش نمی شه کرد...و اون موقع هم باز نمیفهمیم...
در اینجا سوال من اینه از جهانیان که آیا حهان سوم اگر چاه خلا نیست پس چیست؟
و البته که ما در دوره گه-زار هستیم.
ارسال یک نظر