همه جا پشتش حرف بود / خیلی ها می گفتن خراب ِ و فلان / خیلی ها می خواستن باهاش باشن و به خیلی ها هم پا نمی داد . هیچ وقت مقنعه ی ِ درست سرش نبود / همیشه یه ورش کج بود و گردن ِ بلندش با اون ریز موهای نرم ِ دورش بیرون بود/ چند بار بابت همین موضوع کمیته انضباطی رفته بود / یه بار اونجا بهش پیش نهاد داده بودن / دعوا راه انداخته بود و یه ترم هم تعلیق شده بود .
پ جذاب بود / مدیر گروه عاشقش شده بود / درس خوان نبود / به زور پاس می کرد / یه ترم و مشروط شده بود / خلاصه اینکه دو سال زودتر از ما اومده بود ، اما هنوز هم ترم ما بود !
یه پسری رو از بچه های عمران دانشگاه دوست داشت / پسره کاملن از خانواده ی سنتی بود / اما رو هر حسابی این عاشقش شده بود ، پسره به همه چیش گیر بود / به کل ماهیت پ گیر بود اما پ باز می خواستش !
روابطش باز بود / همه ، همه چیش رو می دونستن و به همین خاطر هم خیلی حرف پشتش بود / خونه داشت / تنها زندگی می کرد / شب اولی که پسره رو بوسیده بود / همه می دونستن از بس فرداش یه چیزی تو چشماش برق می زد ! اون ترم و خوب درس خوند / اون قدر خوب که سوم شد .
اهل زندگی و این حرف ها نبود / اصلن زن زندگی نبود / به جز پدرش بقیه خونواده اش ایران نبودن / تهش پسره خواست نامزد کنن / به زور باباش و راضی کرد / نامزد کردن / اونقدر همه حرف مفت زدن که به هم خورد ! دو ماه وسط ترم گذاشت و رفت / وقتی برگشت حذف ترم بود / مدیر گروه پادر میونی کرد؛ باز خوند / پسره دوباره اومد سراغش باز نامزد کردن / دو روز مونده به عقد خونواده اش فهمیدن سیگار می کشیده / گفتن ما عروس ِ سیگاری و مطرب نمی خوایم باز به هم خورد !
این بار نرفت موند اما دیگه پ سابق نبود .
چند وقت بعد یه شب پسره رو تو خیابون با دختر عموش دید / هفته ی بعد پسره عقد کرد !
پ تو همون یه هفته پایان نامه یی و که شیش ماهه هم جمع نمی کرد و تموم کرد و رفت !
روز اخری که رفت یه دختر بیست و چهار ساله پشت شیشه ی اتوبوس بود که بغض داشت و به نظرم قدش دیگه به بلندی قبل نبود تو صندلی فرو رفته بود !