مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

متن هایی برای هیچ

مطالعه ی چندین و چند ساله ی بنده بر مینیمال نویسی و به طور کلی تر در کرسی شعر نویسی ، حقیر را بر آن داشت که چندین اصل کلی ِ گل واژه نویسی را به استحضار ملت برسانم باشد که ره توشه ی آیندگان شود:

1. بددهن باشید

هدف از نوشتن ، تنها و تنها عقده گشایی است پس با احوالپرسی با عمه ی ملت و استفاده از واژگان رکیک ، هم خود و هم مخاطب را به لذتی والاتر برسانید ، اصولا اگر سوژه هم جایی برای نوشتن از آلات تناسلی و زنای ذهنی مخاطب نداشت ، شما با اندکی زیرکی می توانید آلات را در نوشته تان فرو کنید.

مثال :

نوشته ی باکره :

دم را غنیمت شمار


نوشته ی آلتین :

کـــون لق گذشته
کــــُس ِ خوار ِ آینده
وقتی که همیشه حالــــی برای کـــردن هست

2.روی موج سوار شوید

در وبلاگستان اصولا هر چند وقت یک بار ، یک سوژه ، کشف می شود و تا وقتی که به طور کاملا حرفه ای جــ.ــنـــده نشده و به گاه نرفته است ، مورد استفاده قرار می گیرد ، به این سوژه ها دقت کنید ، از آنها بیرون نکشید و هر چیزی که راجع به آنها به ذهنتان می رسد بنویسید ، مخاطب اصولا خسته است و به شدت از این سوژه استقبال می کند.

مثلا در گذشته فحش دادن به فرهاد جعفری مد بود ولی طی چند وقت اخیر می توان به : زنا و زلزله ، آرنج و بیضه ، جواد خیابانی ، گشت نسبت ، آزاد سازی خرمشهر و عدم آباد سازی آن توسط مسئولین و هزاران سوژه ی بامزه و یخ دیگر اشاره کرد.

3.به مقدسات رحم نکنید
تجربه ی زندگی در میهن عزیز ، ناخودآگاه انسان را نسبت به عمه ی ائمه و هر گونه مقدساتی مشتاق می کند
در اجابت مزاج بر هر چیز بزرگ و مقدسی لذتی هست که در هفتادسال عبادت نیست ، پس با بازکردن سرشوخی با خدا و متعلقات ، به حضرت باریتعالی صمیمی تر شوید و خود را مقرب تر کنید.
مثال :
من اگه خدا بودم و محاورات پیامبر کذاب و .....
4. از اعتماد به نفس کاذب رنج ببرید
اگر در زندگی واقعی خود ، هیچ گهی نیستید چه باک؟
با گنده گوزی و ریدن بر دیگران در وبلاگتان ، انتقام تمام تحقیرهای زندگی را بگیرید. اصلا همان طور که ویرجینیا ولف می فرمایند : ادبیات نسخه ی دوم از واقعیت نیست ، از آن کثافت یک نسخه کافی است.
البته اطلاق واژه ی ادبیات به نوشته هایتان اندکی مزاح میباشد ولی اعتماد به نفس کاذب برای همین مواقع است و هر کسی که از نوشته هایتان ، هزار ایراد نگارشی ، املایی ، مفهومی گرفت یک سرخورده ی اجتماعی عقده ای و حسودی در حال گـــه اضافه خوردن است
مثال :
همین متنی که در حال مطالعه ی آن هستید.

5. گاهی به خود برینید
زیاده روی در استفاده از اصل شماره ی چهار ممکن است ، مخاطب را اندکی فراری داده و ماهیت پلید شما را برای دیگران آشکار کند
برای جذب مخاطب و حال دادن به آنها ، هر از چندگاهی از زندگی تخــمی خود شکایت کنید و خود را فرت و فرت سرزنش کنید
واکنش احتمالی مخاطب کامنتهایی با مضمون :" الــــهی" یا "بمیرم واست" و یا "اصغر جون چی شده ؟ الان بهت زنگ می زنم با هم حرف بزنیم" از سوی جنس مخالف(در اینجا جنس لطیف) و " me too" از سوی جنس موافق است که باعث تلطیف فضا وجلب توجه بیشتر به سمت شما می گردد .
مثال :
همین متنی که در حال مطالعه ی آن هستید.

توجه : این نوشتار درباره ی کرسی شعر نویسی خرد است

۲ نظر:

ناشناس گفت...

خیلی حال کردم.
me too :)

ناشناس گفت...

kooone weblog nevisim nemiad kheili dus daram biad vali nemiad