آذر ۰۳، ۱۳۸۹

not for sale



بچه بوديم يه دونه از اين ميکرو ها داشتيم، يه بازی بسکتبال داشت که ميشد دو نفره هم بازی کرد کل انداخت حسابی. بعد تو اين بسکتباله وقتی پنالتی ميشد اين شکلی بود که يه نشانگر بالای حلقه بالا پايين ميرفت، وقتی نشانگر دقيقاً روی حلقه بود بايد شوت ميزدی که گل بشه. ولی اگه صبر ميکردی و وقتی نشانگر تو بالا ترين نقطه اش بود شوت ميکردی، پنالتی ات گل نميشد ولی تو ريباند ميرسيد به يار خودت. ميتونستی با اون گل بزنی و به جای يه امتياز، دو امتياز بگيری.
من با هر بازيکنی که شوت ميزدم، اين کارو ميکردم. يه امتيازم يه امتياز بود واس خودش. خصوصاً اگه حريف، داداشم بود. ولی با مايکل جوردن هيچوخ اين کارو نميکردم. مايکل جوردن يه چيز ديگه بود. شاخ بود. اصلاً نميشد فکرشم کنی که اشتباه کنه. که يه پنالتی چسکی رو نتونه گل کنه. وقت پنالتی زدن جوردن خير اون يه امتيازو ميخوردم. گل میزد. گل ميزدم.
خلاصه خواستم بگم يه چيزايی حرمت دارن انگار. نميشه فروختشون. حتّی به قيمت گرفتن يه امتياز از خونی ترين دشمنت.



۴ نظر:

ویکتور گفت...

یعنی جر میزدی ؟؟؟؟

شلغم گفت...

این حرمت داشتن برای طرف مقابل هم هست یانه یه طرفه س
همین مثال خودت این حرمت رو فقط تو برای مایکل جردن قائل بودی یا رقیبت هم این حرمت رو قائل بود
و اینکه با این مثال چه هدفی داشتی
مثلا الان چه کسانی حرمت دارن

امیر لطیفی گفت...

نغز و زیبا!

ناشناس گفت...

تهش بود