آذر ۱۰، ۱۳۸۹

تیله بازی

یکی از جاهایی که خیلی تو فیلم ها –عمومن هالیوود- دوس دارن شلیک کنن کِتف آدماس. بارها شاهد بودیم که تو فیلماشون یهو یکی تیر می زنه به یه شخصیتی که نباید بمیره، گلوله هم صاف می ره می خوره به کتف یارو، حالا کتف یا هرچی، منظورم اون فضای بین شونه و استخون ترقوه اس. که هم یارو گلوله خورده باشه و تماشاچی بگه وای کشتنش اینا، هم بعد یه مدت بگن نه بابا شانس اورد تیر خورده بود جایی که آسیب زیادی وارد نمی کنه. بعد اون یارو هم که تیر خورده باورش می شه که مشکل خاصی نیس تیر بخوره اونجا، راس راس برا خودش تو فیلم می گرده، تازه به بقیه ی مجروح ها هم ممکنه کمک کنه. هدف گیری ها هم که اصن عالی. لا مصبا انقد قشنگ کتف رو می زنن که یه ذره هم آسیب جدی نرسه به اون که تیر خورده. حالا همین گلوله اگه می خورد به یه شخصیتی که تأثیر خاصی تو فیلم نداشت، آنی می کشتش.

بعد هدف گیری کلن عالیه ها، نه که فقط تو این مورد باشه. یکی دیگه از چیزایی که دقت هدف گیری اینا رو نشون می ده، شلیک کردن به سر یارو ئه. لامصب گلوله صاف می ره می شینه وسط پیشونی یارو، انگار با صد تا نرم افزار مهندسی کار شده رو پیشونی یارو که وسطشو پیدا کنن که تیر اونجا بخوره. یه چی تو مایه های نقطه ی همرسی عمود منصف های پاره خط های وصل کننده ی تک تک موهای ابروها. خلاصه خیلی سخته پیدا کردنش.

یه مدل دیگه ی هدف گیری دقیق هم اینه که تیر رو شکلیک کنی به قصد زدن سر دشمنت، اما تیر خط مماس با پیشونی یا گردن یارو رسم می کنه. بله اعجوبه های مهندسی ان این تیرانداز ها. بعد می بینی یارو که تیرساییده شده بش یه ذره خون اومده اونجاش و اینا، که ینی بابا زخم هم شده، انقد هم خالی نمی بندیم دیگه.

اما واقعن تو فیلم ها یه شخصیت هایی هستن که روی این تیرانداز ها ی دقیق رو هم کم کردن. اونا کسایی ان که وختی این تیر انداز ها می افتن دنبالشون، مثلن تو خیابونی چیزی، یهو می دون و اینا بعد اون یارو هر چی شلیک می کنه می خوره به دیوار یا با فاصله ی خیلی کمی می خوره پیش پای یارو. بعد می بینی مثلن ده دقیقه یارو تو فیلم دنبال این یارو می دوه یه تیر نمی تونه بزنه که بخوره به اونی که داره تعقیب می شه. ینی ببین اونا چه معجزه ای دارن که جاخالی می دن به این تیر های دقیق.

۴ نظر:

شلغم گفت...

بسیار زیبا
می دونی اینا فیلمن
در واقعیت یارو می خواد بزنه تو زانو طرف یهو می بینی جمجمه ش رو ترکونده

یوسف گفت...

اون بیچاره نویسنده می خواد در عین اینکه داستانش رو روایت کنه یک کم هیجان هم بده اما این کارگردانه که جو می گیردش و میخواد هنرش رو مبالغه کنه
اصولا همه چیزای خوب وقتی زیاد میشن تبدیل میشن به چیزای بد
از غذا خوردن گرفته تا خوابیدن ، ورزش کردن ، الواتی و حتی هیجان در فیلم

نیم تنه گفت...

این فیلمای هالیوودی دیگه عینهو فیلم هندی خز و خیل شده. سوژه های تکراری، گره های کلیشه ای، پایان بندی های کاملا قابل حدس، خط کشی بین خیر و شر، یه عده خوبن یه عده بد، بعد خوبا میخوان دنیا رو نجات بدن، بعد آخرش موفق میشن، بعد یه دختر و پسر خوش تیپم هستن تو فیلم که آخرش میرسن به هم

لیلو گفت...

کارگردان باهاشونه !