تیر ۲۵، ۱۳۸۹

پیشگیری بهتر از درمان


دیروز متوجه شدم که پدر و مادرم هم مثل خودم با به دنیا اومدنم مخالف بودند ، بعد اگه الان نقش اول یه فیلم هالیوودی یا قهرمان یکی از شاهکارهای پائولو کوئیلو بودم ، اون لحظه ی آگاهی از ناخواسته بودن، نقطه ی عطفی در زندگی پرفراز و نشیبم می بود و من رو با این واقعیت آشنا می کرد که خدا به خاطر هدفی خاص بنده رو به این دنیا دعوت کرده و من باید دنبال گنج شخصی خودم باشم و زندگی ای هدفمند رو آغاز بنمایم و از این دست کرسی شعریات.
ولی از اونجایی که من ، منم و فقط و فقط نقش اول منفعل و مفعول زندگی آلتی خودم هستم ، مثل هر آدم عادی دیگه ای به این نتیجه رسیدم که به دنیا اومدنم رو مدیون بی دقتی والدین گرامی و یا یه چی دیگه تو همین مایه ها بودم و به زندگی مفعولانه ی خودم با اندیشیدن به این پرسش ادامه می دم که : فرزند ناخواسته عنه؟

هیچ نظری موجود نیست: